توصیه های مدیریتی
چارلی چاپلین میگفت: “زمانی که فیلمهایم پخش میشود به چهره تماشاچیان دقت میکنم تا ببینم کجا میخندند و کجا نه. از آن پس که نقاط قوت و ضعفم را متوجه شدم با تمام تلاش آنها را بهتر اصلاح میکنم. شما هم مانند او باشید. ببینید کجا دانستههایتان دیگران را به وجد میآورد، ببینید در کجا دیگران شما را تحسین میکنند و شما را آگاه، اعجوبه، مطلع و بزرگ میدانند و کجا از آنچه دارید به وجد نمیآیند و تنها از آن رو که دلتان را نشکسته باشند، لبخند سردی میزنند.”
شاید برای شروع بد نباشد با این راه تواناییهای خاص خود را بهتر بشناسید و باتوجه به آنها یک برنامهریزی بلندمدت برای راهانداختن کسب و کاری جدید و مختص به خودتان آغاز کنید
* تصمیم بگیرید دقیقا چه چیزی می خواهید.
* آنها را یادداشت کنید هدفی که ننوشته باشید فقط یک آرزو و خیال است.
* برایش مهلت تعیین کنید و اگر هدف به حد کافی بزرگ بود برای هر بخش از آن مهلتی تعیین کنید.
* مدل کسب وکار خود را به گونهای سازماندهی کنید تا بتوانید ارزش را برای تمامی اجزا بهینهسازی کنید.
دمهای موفق در یک محیط کاری جدید به شغل خود همانند یک محصول مهم تجاری مینگرند، هرگز ارزشهای آن را دست کم نمیگیرند و بخوبی آگاهند تا زمانی در محیط کارشان ارزشمندند که بتوانند سودآوری داشته باشند، چه برای خود و چه برای شرکت یا کارفرمایی که برای آن کار میکنند.
یک محصول، زمانی در بازار پرفروش میشود که از کیفیت خوب، تبلیغات، بازاریابی قوی و چندین فاکتور موثر دیگر در جلب توجه مشتری برخوردار باشد و افراد نیز زمانی میتوانند شاهد رونق حرفه خود باشند که ارزش کار خود را بالا ببرند، برای بالا بردن تواناییهای خود بکوشند، درباره تواناییهای خود تبلیغ کنند و در محیط کار انعطافپذیر باشند. برای نیل به همه این اهداف، آدمهای موفق همچنین میدانند که تابع بازار خود هستند و این بازار جایی نیست جز سازمان، شرکت یا کارفرمایی که برای آن کار میکنند.
به خاطر داشته باشید، اگر نتوانید از مهارتها و تکنولوژیهای جدید در کار خود استفاده کنید یا دانش خود را روزآمد کنید؛ همکاران و رقبای شما این کار را خواهند کرد و شما از قافله عقب خواهید ماند.